از راه رفتنم و نگاه کردنم و حرف نزدنام و رفتارام کاملا میشه فهمید یه چیزی توم داره "میلنگه" ! فک میکنم دل و قلبمو باز کردم و یه طوری بستم که چارتا پیچ اضافه آوردم...
تو همین "لَنگیدنا" خدا نکنه من یه صحنه ای رو ببینم و احساساتی شم..! یهو: هیچی نمیگم و میزنم زیره گریه میدونم عیبه برا یه مرد ولی "چ میشود کرد؟ دل است دیگر!"
م م ه...
برچسب : نویسنده : zu14 بازدید : 102